جدول جو
جدول جو

معنی ابوعبدالله هاشمی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوعبدالله هاشمی(شِ)
محمد بن علی بن حمزه بن الحسن بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابیطالب، مکنی به ابوعبدالله. دربغداد به دنیا آمد. شاعر و راوی و محدث بود. مرزبانی گفته است که وی اخبار زیادی از خانواده و بنی اعمامش روایت کرده است. ابن ابی حاتم گفته است که وی مردی راستگو و ثقه و امین بود و ابن خرم او را محدث وصف کرده. وی طبع شعر نیز داشت و ابیاتی از او باقی مانده. در سال 287 هجری قمری وفات یافت. این بیت از اوست:
لو کنت من أمری علی ثقه
لصبرت حتی یبتدی أمری.
(از اعلام زرکلی ج 7 ص 155)
لغت نامه دهخدا
ابوعبدالله هاشمی(اَ عَ دِلْ لاه)
جعفر بن سلیمان هاشمی، محدّث است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ عَ دِلْ لاه)
سالمی احمد بن محمد بن سالم، یکی از شیوخ طریقت در مائۀ سیم، شاگرد سهل بن عبداﷲ تستری، مولد و منشاء او شهر بصره است، و ظاهراً در حدود 280 هجری قمری وفات یافته است
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
ابن معاویه، مکنی به ابوعبدالله. از اهل کوفه و نابینا بود. او را در نحو کتبی است از جمله: الحدود المختصر، القیاس. وفات او را به سال 209 هجری قمری نوشته اند.
لغت نامه دهخدا